چند وقتی است که به شهر مقدس قم آمدم و از خانواده خود که در شهرستان هستند دور شده ام. بعد از آشنایی با استاد تبریزیان چند مشکل از مشکلات خانواده که در شهرستان بودند را با استاد مطرح کردم و جواب های استاد جواب هایی مفید و کاری بود اما در این بین یک مشکل جدی بود...
مشکل عمده ای که در طب اسلامی وجود دارد مشکل دارو نیست بلکه مشکل عمدهمشکل بیمار است. یعنی این مسئله باید جا بیفتد و مردم باورشان شود که می شود از طب و پزشکی جدید به طور کلی بی نیاز شد.
نمونه استفاده از مسواک زیتون و چوب اراک که در مطالب قبل مطرح شد نقل مجالس شده و هر جا می روم بیان می کنم شاید کسی به این باور رو بیاورد که آری طب اسلامی حرفی برای گفتن دارد!!!
مسئله ای که باعث شد که این پست را قرار دهم درمان ساده ای بود که متاسفانه در کمال سادگی امکانش فراهم نشد برادرم که مشکل آپاندیس داشت از این راه کار بسیار ساده استفاده کند. تنها مانع باور نداشتن به این مسئله بود... مگر می شود تجربه چند صد ساله پزشکی با یک ناخن کنار گذاشته شود؟ مگر می شود دندان پزشکی با این همه تخصص و کارایی به راحتی و با یک تکه چوب کنار گذاشته شود؟... مگر می شود ام اس که فرد را علیل و خانه نشین می کند با یک روغن بنفشه درمان شود؟...
همه اینها موانع سختی هستند که سدی بلند در برابر طب اسلامی هستند البته به حمد الله این سد با باوری که در قم به وجود آمد شکسته شد و جای امیدواری است که طب اسلامی جایگاه خود را پیدا کند.
درمان آپاندیس:
در زمان پیامبر اسلام (ص) عده ای به ایشان مراجعه کردند که می خواهیم شکم شخصی را عمل کنیم! و طبیبی یهودی هست که شکم اشخاص را می شکافد و چیزی خارج می کند و آنها را درمان می کند! پیامبر (ص) در هر سه باری که آن ها اصرار کردند جواب منفی داد و فرمودند عمل نیاز ندارد اما آن ها قانع نشدند و بعد از سه بار نهی پیامبر (ص) او را عمل کردند.
آن مشکل همان آپاندس امروزی بود.
درمان آپاندس به راحتی ممکن است. تنها با 50 گرم عسل و 21 دانه سیاه دانه! (سیاه دانه حتما باید فرد باشد)
به همین راحتی می توانیم سلامتی پایدار و با دوامی را تجربه کنیم. به امید ظهور حضرتش...